بر اساس سنت باستانی ستارگان هر کدام در یک صورت فلکی که مجموعهای بصری از ستارگان است قرار میگیرند و ستارگان پرنورتر یا ویژه، نام یا عنوان خاصی داشتند که گاه نسبت آنها را با صورت فلکیشان معین میکند (مانند ستارهٔ قلبالعقرب در صورت فلکی عقرب).
در سال ۱۶۰۳ میلادی ستارهشناس آلمانی یوهان بایر ۱۶ نقشهٔ صورتهای فلکی را ترسیم کرد و به هریک از ستارگان یکی از حروف الفبای یونانی را اختصاص داد، به این ترتیب که نخستین حرف الفبا ویژه روشنترین ستاره آن صورت باشد و به همین ترتیب از حرفی به حرف دیگر برسد و اگر شمارهٔ ستارگان صورتی از عدد ۲۴ شمارهٔ حروف الفبای یونانی تجاوز کرده، باقی ستارگان را با حروف الفبای لاتینی نمایاندهاست.
پس از آنکه با اکتشاف دوربینهای بزرگ شمارهٔ ستارگان هر صورت فلکی رو به فزونی گذاشته، اخترشناسان از نشانههای دیگری، ازجمله اعداد، برای شناساندن بازماندهٔ ستارگان هر صورت استفاده کردند. نخستین کسی که چنین کرد ستارهشناس انگلیسی جان فلمستید بود. وی در جدول مشهور ستارگان خویش که چاپ آن در ۱۷۲۵ م پایان پذیرفت، نزدیک به سه هزار ستاره را با تعیین طول و عرض آنها آوردهاست. امروزه هر زمان از جدول او انتخابی شود، ستاره مورد نظر را با عدد آن جدول مینمایند و پیش از آن حرف Fl را که اشاره به نام فلمستید است قرار میدهند.
سِتاره گوی آسمانی درخشان و بسیار داغی از پلاسماست که انسجام خود را با نیروی گرانش خود حفظ میکند. نزدیکترین ستاره به زمین خورشید و پس از آن پروکسیما قنطورس است. ستارگان قابل دیدن در شب از روی زمین، به دلیل فاصلهٔ بسیار دورشان به شکل نقاطی ثابت (گاهی زن) و روشن دیده میشوند. در طول تاریخ، گروههای ستارههای برجستهتر، به نام صورتها و صورتوارههای فلکی، گروهبندی شده و روشنترین ستارگان نیز نامگذاری شدهاند. کاتالوگهایی از ستارگان توسط اخترشناسان گردآوری شده است که ستارگان شناختهشده را مشخص میکند و نامهای استانداردی برای ستارگان پیشنهاد میکنند. هرچند که بیشتر ستارگان جهان از جمله تمامی ستارگان خارج از کهکشان راه شیری با چشم غیر مسلح از روی زمین قابل دیده شدن نیستند. در حقیقت بیشتر آنها حتی از دید قویترین تلسکوپها نیز پنهان میمانند.
یک ستاره حداقل در بخشی از عمر خود، به دلیل همجوشی گرماهستهای هیدروژن به هلیم در مرکز آن، میدرخشد. انرژی ایجاد شده از بخش درونی ستاره میگذرد و به فضای بیرونی اطراف تابیده میشود. وقتی ذخیره هیدروژن در هسته یک ستاره رو به اتمام میرود، تقریباً تمام عناصر طبیعی سنگینتر از هلیم از طریق سنتز هستهای، یا در برخی از ستارگان از طریق سنتز هستهای ابرنواختری در هنگام انفجار آنها پدید میآیند. ستاره در اواخر دوران عمر خود ممکن است شامل ماده تباهیده نیز باشد. اخترشناسان با بررسی حرکت ستارهها در فضا، درخشندگی آنها و طیفسنجی نجومی میتوانند جرم، سن، فلزیگی (ترکیب شیمیایی ستاره) و سایر ویژگیهای ستارهها را بهدستآورند. جرم کلی یک ستاره تعیینکننده مراحل تکامل و سرنوشت نهایی آن است. سایر مشخصات یک ستاره مانند قطر و دما در طول عمر ستاره متغیر هستند. با استفاده از نموداری به نام نمودار هرتسپرونگ-راسل دمای بسیاری از ستارگان را نسبت به روشنایی آنها نمایش میدهد که از طریق آن میتوان وضعیت تکامل و سن ستاره را تعیین نمود.
عمر یک ستاره از رمبش گرانشی یک سحابی گازی آغاز میشود که عمدتاً شامل هیدروژن به همراه هلیم و کمی از عناصر دیگر است. وقتی که چگالی هسته ستاره به اندازه کافی میرسد، هیدروژن در فرایندی پایدار توسط همجوشی هستهای به هلیم تبدیل شده و انرژی فراوانی آزاد میشود.سایر قسمتهای داخلی ستاره این انرژی را از طریق فرایندهای تابش و همرفت به بیرون انتقال میدهند. فشار داخلی ستاره از فروریختن آن براثر نیروی گرانشی خودش جلوگیری میکند. وقتی که سوخت هیدروژن ستاره به پایان میرسد، اگر جرم ستاره حداقل ۰٫۴ بار از خورشید بزرگتر باشد، منبسط شده و تبدیل به غول سرخ میگردد پس از آن ستاره به مرحله تباهیدگی رسیده و بخشی از جرم خود را در فضا دفع میکند که بعدها در تشکیل ستارگان نسل جدیدتر با عناصر سنگینتر به کار میرود و هسته ستاره هم به بقایای ستارهای تبدیل میشود که ممکن است کوتوله سفید، ستاره نوترونی یا در صورت کافی بودن جرم سیاهچاله باشد.
ستارگان دوتایی یا چندتایی شامل دو یا چند ستاره کوچک میشود که در میدان گرانش یکدیگر اسیر هستند و معمولاً در مدارهای پایداری به دور یکدیگر میگردند. وقتی دو ستاره خیلی به هم نزدیک باشند، برهمکنش گرانشی میان آنها بر تکامل آنها تأثیر میگذارد.ستارگان میتوانند بخشی از ساختارهای بزرگ مثل خوشههای ستارهای یا کهکشانها باشند.