قَمَر در اخترشناسی به جسمی آسمانی گفته میشود که دور یک جسم آسمانی بزرگتر (سیاره) بگردد. با اینکه واژگان «قمر» و «اَقْمار» (حالت جمع) وامواژههایی از زبان عربی هستند، لازم است برای جلوگیری از ابهام، از «قمر» به جای «ماه» استفاده شود، زیرا «ماه» اختصاصاً برای اطلاق به قمرِ مختص به زمین استفاده میشود؛ همچنین واژهٔ «ماه» معنای دیگری هم در بخشبندی سال دارد. در بسیاری از زبانهای اروپایی، از عبارتی مترادف با «ماهوارهٔ طبیعی» برای اشاره به قمر استفاده میشود.
قمرها را میتوان به دو دستهٔ طبیعی و مصنوعی تقسیمبندی کرد:
۱.قمرهای طبیعی که بهطور طبیعی ساخته شدهاند.
۲. قمرهای مصنوعی که بشر برای تحقیق، رصد و ارتباطات، آنها را تولید و به مدار یک سیاره یا یک قمر طبیعی پرتاب میکند.
بیشتر سیارههای منظومهٔ خورشیدی، یک یا چند قمر دارند. بیشترین تعداد قمرها در منظومهٔ خورشیدی متعلق به سیارههای گازی است. مریخ دو قمر به نامهای فوبوس و دیموس دارد. گانمید از اقمار مشتری و بزرگترین قمر منظومهٔ خورشیدی است. مهمترین قمرهای منظومهٔ خورشیدی عبارتند از ماه (قمر زمین)، قمرهای گالیلهای (قمرهای مشتری)، تیتان (قمر زحل)، و تریتون (قمر نپتون).
کمربند سیارکها همانطور که گفته شد ناحیهای بین مریخ و مشتری است که سیارکها در آن قرار دارند و بیشتر به مریخ نزدیک است تا به مشتری و سیارکهای این ناحیه در حدود ۳۰۰ – ۶۰۰ میلیون ک م با خورشید فاصله دارند. (ناحیه داخلی منظومه شمسی سیارکها). مدار سیارکها بیضی شکل هست. بعضی از آنها هنگام گردش از داخل ناهید عبور میکنند و بعضی در دام گرانش مشتری گیر کرده و از کمربند سیارکها خارج میشوند و بعضی در دام مریخ میافتند یا با یکدیگر برخورد میکنند. قمرهای فوبوس و دیموس مریخ ممکن است سیارکهایی باشند که در دام آن افتادهاند.
همانطور که در شکل میبینید این کمربند شامل سه بخش دیگر نیز میباشد:
Trojans: تروجانها یا سیارکهای تراوایی مدار مشترک با مشتری دارند و با هر یک دور مشتری یک دور میزنند
Hildas: هر دو دور مشتری به دور خورشید برابر ۳ دور آنها به دور خورشید است.
Greeks: تعداد دور این سیارکها متغیر است.
علاوهبر اینها سه مدار دیگر نیز وجود دارد که برخی سیارکها در آن قرار دارند که در شکل زیر مشخص است:
آپولوها: مدار زمین را قطع میکنند
آتنها: همیشه از زمین به خورشید نزدیکترند
آمورها: سیارکهای بین زمین و مریخ
در مورد چگونگی پیدایش سیارات، هنوز اطلاع قطعی وجود ندارد. نظریه پیشتاز این است که سیارات در حین فروریختن یک سحابی و تبدیل آن به به قرص نازکی از گاز و غبار شکل میگیرند. در پی این فروریزی یک پیشستاره در هسته تشکیل میشود که قرص پیشسیارهای چرخانی آن را دربرگرفتهاست. از طریق برافزایش (یک فرایند برخورد چسبنده) ذرات غبار قرص به شکل پایداری در کنار هم انباشته میشوند تا اجسامی بزرگتر تشکیل دهند. تجمعهای محلی جرم به نام سیارات خرد شکل میگیرند و با بهرهگیری از جاذبه گرانشی فرایند برافزایش را تسریع میکنند. این تجمعها مرتباً چگالتر میشوند تا اینکه سرانجام بر اثر گرانش به درون فرو ریخته و پیشسیارهها را تشکیل میدهند.[۷۱] پس از آنکه قطر سیاره از ماه بزرگتر شد، شروع به انباشتن یک اتمسفر گسترده میکند و از طریق پدیده پسار اتمسفری، سرعت جذب سیارات خرد آن بسیار افزایش مییابد.[۷۲]
وقتی یک پیشستاره بهاندازهای بزرگ میشود که شعلهور گردد و ستارهای بهوجود آید، قرص باقیمانده توسط پدیدههای تبخیر فوتونی، بادهای خورشیدی و کشش پوینتینگ-رابرتسون از درون به خارج رانده میشودپس از آن ممکن است که هنوز پیشسیارههای زیادی در حال گردش به دور ستاره یا یکدیگر باشند، اما به مرور زمان با هم برخورد کرده یا تشکیل یک سیاره بزرگتر یا اینکه مواد آنها پراکنده میشود تا جذب پیشسیارهها و سیارههای بزرگتر شود.[۷۵] آن اجسامی که به اندازه کافی پرجرم میشوند، بیشتر مواد موجود در همسایگی خود را جذب میکنند و تشکیل سیاره میدهند. در این میان، پیشسیاراتی که از برخوردها دوری کردهاند، یا از طریق جذب گرانشی به قمرهای طبیعی این سیارات تبدیل میشوند یا اینکه در کمربندهایی در کنار اجسام دیگر باقیمانده و تبدیل به سیاره کوتوله و اجرام کوچک میشوند.
تأثیرات پرانرژی سیارات خرد (و همچنین واپاشی رادیواکتیو)، باعث گرم شدن سیارات در حال رشد و ذوب شدن حداقل بخشی از آنها میشود، جرم بخش درونی سیاره تغییر کرده و چگالتر میشود.[۷۶]
با کشف و مشاهده سامانههای سیارهای پیرامون ستارگان دیگری به غیر از خورشید، رفته رفته امکان آن پدید میآید که این دیدگاه را شفافسازی، تجدید نظر یا حتی عوض نمود. اکنون این باور بهوجود آمدهاست که درجه فلزیگی - یک اصطلاح اخترشناسی که میزان فراوانی عناصر شیمیایی با عدد اتمی بزرگتر از ۲ (هلیم) را نشان میدهد - میتواند احتمال سیاره داشتن یک ستاره را تعیین کند.[۷۷] از این رو گمان میرود که یک ستاره پرفلز جمعیت یک از یک ستاره کم فلز جمعیت دو، شانس بیشتری برای داشتن یک سامانه سیارهای دارد.